پنجشنبه و جمعه

ساخت وبلاگ

دیروز بعد ساعت اداری و کمی تاخیر ، با خانوم هماهنگ شدم رفتیم بازاز، جاروبرقی بپسندیم برا خونه پدر خانوم ، با کمی گشت و گذار یه جاروبرقی خیلی معمولی از نمایندگی پارس خزر برداشتیم. و بعد برگشتیم خونه و ناهار و خانوم رفت کلینیک، برا شام هم جشن تولد برادرزاده خانوم دعوت بودیم. کلا از سبک و سیاق و روال کارشون خوشم نمیاد، از طرفی هم ساعات صرف غذا و رفت و آمدشون رو مخمه. رسیدیم خونشون و بلافاصله خواهر خانم می‌دونی فلان فوت کرده ، اونم کی همسایه خاله، آخه زن حسابی درد نام دیگر من است ......
ما را در سایت درد نام دیگر من است ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : illiao بازدید : 51 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 21:49