حواشی افطاری

ساخت وبلاگ

دیشب افطاری خواهر خانم تو خونه پدر شوهرش برگزار کردن، خانمم هم برا کمک رفته بود و منم یه ساعت مونده به افطار رفتم ، سالاد الویه ، سالاد فصل، خاگینه ، مربا و خرما و پنیر و گردو و نون سنگک و سوپ سفره رنگینی ترتیب داده بودند و غذای اصلی هم چلوکباب بود ، برنج مادر خانم زحمتش کشیده بود و کباب ها رو هم سپرده بودن آشپز مدرسه باجناق تدارک دیده بود ینی گوشت باجناق حاضر کرده بود و آشپز فقط کباب زده بود، کیفیتش عالی بود ، موقع کشیدن غذاها خانمم مدیریت می‌کرد این موارد معمولا به عهده ما میزارند ، اما مادر خانم ناراضی بود از دستمون ، انتظار داشت یه پرس برا افطار باشه و یه پرس هم برا سحری برادر و خواهراش بزاریم کنار ، منم غذام نخورده بودم، پدر خانم هم کسالت داشت نیومده بود ،

از خوبی های دورهمی امسال ابتکار خوب باجناق بود و سهیم شدن همه تو امر ختم قرآن ، من دو جز برداشته بودم ، جز 22 و جز 29، دیشب سورپرایزمون هم کرد و اسکناس های تازه و تا نخورده به ازای هر جز بهمون هدیه داد و سهم من شش تا ده هزاری نو بود.

دایی خانم هم پول هایی که دیشب از باجناقم هدیه گرفت دوباره بین بچه ها تقسیم کرد.

خاله بزرگ خانم هم همش با لحن دعوا گونه با خانمم صحبت می‌کرد و تیکه مینداخت.

از همه بهتر بچه ها بهشون خوش گذشت، حیاط بزرگ و دلباز و بازی با توپ روزشون ساخت.

دیر رسیدیم خونه پدر خانم و ساعت دوازده سفره پهن کردیم تا پدر خانم و من غذا بخوریم ، مادر خانم هم اصلا ول کن ماجرا نبود ، آنقدر گفت و گفت که خانمم هم طاقت نیاورد و جوابش داد و منم شام نصف گذاشتم کنار، افطاری و مهمونی بهانه دور هم بودن و صله ارحام هست اما به کجا رسیدیم، البته مادر خانم به نظرم انتظار بی جایی داره ، نمیشه که همیشه از خودش و خانواده اش برا خواهر و برادرش مایه بزاره.

دیشب اصلا نتونستم بخوابم، خودم هم از قصد به اینترنت وصل نشدم ، به جاش جز هجده قرآن خوندم.

درد نام دیگر من است ......
ما را در سایت درد نام دیگر من است ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : illiao بازدید : 23 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 15:20